بحران سیاسی ایران
آبستن بحرانی
انقلابی است!
- دستگاه اقتصادی سرمایه داری که مبتنی بر استثمار کارگران ِ مزدی توسط سرمایه داران است، سرچشمۀ اصلی فقر و تیره روزی، بیکاری، فحشا، استثمار کار کودکان، استثمار مضاعف زنان، اعتیاد، محرومیت اکثریت مردم از مسکن مناسب، تغذیه، بهداشت، فرهنگ و آموزش درخور، مرگ زودرس، عدم تأمین اجتماعی وعدم اطمینان به آینده است. نظام اقتصادی سرمایه داری مولد بحران اقتصادی است که آثار ویرانگر آن را هم اکنون در سراسر گیتی می بینیم.
- نظام سیاسی سرمایه داری مبتنی بر حکومت اقلیت استثمارگر بر اکثریت استثمار شده با تکیه بر ماشین نظامی، پلیسی، امنیتی و اداری ِ جدا از مردم و بالای سر مردم است، که در بهترین حالت انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری را به آنها می افزاید. طبق قواعد بازی ِ انتخابات پارلمانی، در چنین انتخابات هائی، نمایندگان طبقات دارا، امکان دخالت در روند تصمیم گیری سیاسی به دست می آورند. نظام سیاسی سرمایه داری پاسبان و حافظ روابط اقتصادی استثمارگرانۀ سرمایه داری و مدافع منافع سرمایه داران و زمینداران است.
- دستگاه عقیدتی، فکری و مرامی سرمایه داری بیانگر طبیعی و جاودانه جلوه دادن سرمایه داری و بیهوده انگاشتن هر تلاشی برای بیرون رفتن از این نظام است. طبقات حاکم و نمایندگان شان باورها و ارزش های سرمایه داری را از راه تبلیغات رسانه های جمعی، آموزش در مدارس و دانشگاه ها و تبلیغات مرامی و به ویژه دینی، وارد اذهان توده ها می کنند تا آنان را به بردگی فکری نیز بکشانند، از مبارزه باز دارند و وادار به پذیرش وضع موجود سازند.
بحران قانونی یا بحران انقلابی؟
- طبقۀ انقلابی، طبقۀ کارگر، با سیاست مستقل و با سازمان های مستقل خود وارد عمل، به ویژه وارد میدان مبارزۀ سیاسی شود. تا هنگامی که این طبقه وارد مبارزۀ سیاسی مستقل خود نشود، امید تغییر و تحول بحران سیاسی به بحران انقلابی نیست.
- این طبقه باید بتواند دهقانان و سایر زحمتکشان را گرد خواست هائی که بیانگرمنافع مشترک وسیع ترین توده های مردم است، متحد کند.
- چشم اندازی روشن از اهداف انقلاب داشته باشد و این آگاهی و چشم انداز و راه دست یابی بدان را به توده های وسیع نشان دهد.
پیش به سوی مبارزۀ انقلابی با نظام جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر