۱۳۸۸ بهمن ۵, دوشنبه

انقلابی دیگر ضروری است!

انقلابی دیگر ضروری است!

به مناسبت سی و یکمین سالگرد انقلاب بهمن 1357


 

سی و یک سال از 22 بهمن 1357، روز سقوط قطعی نظام سلطنتی می گذرد. هر کارگر آگاه و هر فرد انقلابی و دموکرات بی شک دست کم سه پرسش زیر را از خود کرده و به دنبال پاسخ به آنها بوده است:

1) چرا انقلاب بهمن 1357 رخ داد؟ 2) اهداف این انقلاب چه بود؟ 3) نتیجۀ آن چه شد؟

به طور حتم شمار زیادی نیز از خود پرسیده اند و می پرسند: اینک چه باید کرد؟

چرا انقلاب بهمن 1357 رخ داد؟

انقلاب بهمن 1357 نتیجۀ انفجار تضادی شدید درهمۀ عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بین اکثریت عظیم مردم به ویژه کارگران و دیگر زحمتکشان، روشنفکران و بخش های وسیعی از لایه های میانی جامعه از یک طرف، و مشتی سرمایه دار بزرگ و زمیندار بزرگ از طرف دیگر بود که تمام قدرت سیاسی و بخش عظیم منابع اقتصادی را در دست داشتند و با تکیه بر نیروهای امنیتی و نظامی دست نشانده و وابسته به امپریالیسم، سرکوب، شکنجه و کشتار مخالفان، برقراری اختناق و سانسور، پخش و تبلیغ ایدئولوژی های ارتجاعی امپریالیستی و شووینیستی حکومت می کردند. رژیم شاه که مدافع منافع استثمارگرانۀ آنان و امپریالیست های پشتیبان شان در مقابل استثمارشوندگان بود، با خفه کردن هر صدای اعتراضی می کوشید کارگران، دهقانان و دیگر زحمتکشان را زیر یوغ سرمایه داران، زمینداران و دولتشان نگاه دارد. اما مبارزات مردم به رغم همۀ سرکوب ها، کشتارها، شکنجه ها، بگیر و ببندها، سانسورها و شستشوی مغزی رژیم شاه، تکامل یافت و رژیم پادشاهی را به زباله دان تاریخ افکند.

اهداف انقلاب بهمن چه بود؟

کارگران و زحمتکشان و روشنفکران انقلابی و دموکراتی که با رژیم شاه مبارزه می کردند، خواست های سیاسی و اجتماعی ای مانند آزادی بیان و اندیشه، آزادی زندانیان سیاسی، لغو سانسور، آزادی اجتماعات، تظاهرات و راه پیمایی، حق اعتصاب، حق تشکل، افزایش قابل توجه مزدها و حقوق ها، کاهش ساعات کار، لغو قراردادهای نظامی امپریالیستی، اخراج مستشاران خارجی و غیره را از سال ها پیش از بهمن 57 مطرح می کردند. برخی از آن خواست ها، مانند آزادی تظاهرات، راه پیمائی، اعتصاب و حق تشکل و غیره را، خود مردم با مبارزات پیگیرشان در عمل و به قیمت دادن کشته ها، زخمی ها و تحمل دستگیری های زیاد در شرایط انقلابی برقرار کردند. در آستانۀ انقلاب بهمن 57، کارگران سندیکاها و شوراهائی به وجود آوردند که نقش مهمی در رویدادهای بعد ایفا کردند. اما کارگران و توده های وسیع مردم به خاطر سطح ناکافی آگاهی و به ویژه به علت داشتن توهم به خمینی و نیروهای ملی و مذهبی و نداشتن سیاست و تشکل مستقل و رهبری سیاسی انقلابی از خود، نتوانستند خواست های دموکراتیک و طبقاتی خود را تثبیت و نهادینه کنند. روحانیت پان اسلامیست به رهبری خمینی که خواهان ولایت فقیه بود و بخشی از تجار بازار که با روحانیت پیوند دیرینه داشتند در ائتلاف با نمایندگان سیاسی بورژوازی لیبرال مانند نهضت آزادی و جبهۀ ملی و غیره توانستند بر امواج انقلاب سوار شوند. دولت های امپریالیستی که به ناتوانی رژیم شاه در کنترل جنبش پی برده بودند، در مذاکرات پنهانی با عوامل خمینی و لیبرال ها، پس از قول اینان بر ادامۀ جریان نفت، سرکوب کمونیست ها، حفظ ارتش و عدم نزدیکی به شوروی، با انتقال قدرت به خمینی و لیبرال ها در کنفرانس گوادلوپ موافقت کردند. اینان پیش از سقوط شاه و به ویژه پس از کسب قدرت، در جریان کنترل جنبش، تمام نیروی خود را به کار بردند تا خواست های دموکراتیک و مترقی کارگران و زحمتکشان را پایمال کنند و خواست های ارتجاعی خود را به نام خواست مردم برقرار نمایند.

نتیجۀ انقلاب بهمن 1357 چه بود؟

تنها نتیجۀ مثبت انقلاب بهمن 1357 برانداختن رژیم سلطنتی بود، اما این انقلاب در زمینۀ اهداف اساسی خود به بیراهه رفت و شکست خورد، زیرا اکثریت عظیم مردم به هیچ یک از خواست های خود در زمینۀ آزادی های سیاسی، لغو امتیازات، تصمیم گیری در ادارۀ زندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، بهبود وضع زندگی مادی و غیره در این انقلاب دست نیافتند. حتی در زمینۀ الغای سلطنت و برقراری «جمهوری»، بسیاری از خصوصیات و امتیازات نظام سلطنتی به شکل دیگری در جمهوری اسلامی احیا شد. روحانیت پان اسلامیست و بورژوازی تجاری با دست یابی به قدرت و استقرار ماشین سرکوب نظامی و امنیتی خود، با مصادرۀ زمین ها و سرمایه های بازماندۀ سردمداران رژیم شاه و سرمایه داران فراری، با کنترل صنایع نفت و گاز و دیگر منابع طبیعی و مؤسسات دولتی، با قبضۀ موقوفات و دارائی های اماکن مذهبی مانند آستان قدس وغیره و به برکت جنگ ارتجاعی با عراق توانستند بخش مهمی از وسائل تولید و ثروت جامعه را تصاحب کنند و نزدیکان خود را در رأس مؤسسات اقتصادی و نهادهای سیاسی، امنیتی، اداری و قضائی بنشانند. آنان حتی شرکای خود یعنی جبهۀ ملی و نهضت آزادی را از حکومت بیرون انداختند. بدین سان بورژوازی بوروکراتیک - نظامی ای در پیوند با بورژوازی تجاری و زمینداران بزرگ شکل گرفت که نه تنها کارگران، بلکه اکثریت عظیم مردم را مانند رژیم شاه و حتی بدتر از آن، به زیر یوغ ستم و استثمار خود کشید. وضع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی اکثریت مردم از بسیاری جهات از گدشته نیز بدتر شد. رژیم جمهوری اسلامی در کشتار، سرکوب و شکنجه و در ویران سازی نیروهای مولد اقتصادی و توان های فرهنگی و فکری جامعه، در پایمال کردن حقوق زنان، در اِعمال ستم ملی، گوی سبقت را از رژیم ننگین شاه ربود!

ضرورت انقلابی دیگر

نیروهائی مانند سلطنت طلبان، اصلاح طلبان، لیبرال ها و دنباله روهای آنان، که برخی شان حتی ادعای چپ بودن می کنند، مشکلات و نابسامانی های اوضاع اقتصادی و سیاسی مردم را ناشی از انقلاب می دانند. آنان بیش از آنکه با رژیم ارتجاعی و استبدادی جمهوری اسلامی مخالف باشند، با انقلاب مخالفت اند. ولی واقعیت این است که طبقۀ سرمایه دار ایران و رژیم جمهوری اسلامی بدین علت توانستند این وضعیت نکبت بار و تحمل ناپذیر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را بر کارگران و اکثریت عظیم مردم ایران تحمیل کنند که کارگران و توده های زحمتکش انقلاب بهمن را ناتمام گذاشتند و بسیاری از آنان پروژۀ ضد انقلابی و اسارت باری را که نام «انقلاب اسلامی» به خود گرفت با انقلابی راستین اشتباه گرفتند.

آری انقلاب دیگری لازم است، زیرا رژیم جمهوری اسلامی و سرمایه داران و زمیندارانی که این رژیم پشتیبان آنان در مقابل کارگران و دیگر زحمتکشان است نه تنها حاضر نیستند دست از وسائل تولید و منابعی که غصب کرده اند بردارند و آنها را به صاحبان اصلی خود یعنی به توده های کارگر و زحمتکش، به جامعه، برگردانند، تا خود ِ مولدان مستقیم آنها را اداره کنند، بلکه حتی در حد یک دولت سرمایه داری عادی هم، کوچک ترین حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کارگران و توده های زحمتکش را رعایت نمی کنند. میزان استثمار و غارت طبقات استثمارگر و رژیم آنها و امتیازات آنان به حدی بالا و به چنان درجه ای ناروا است که برای حفظ آن حاضر به هر جنایتی هستند.

انقلاب آتی ایران، برای آنکه به سرنوشت فاجعه بار انقلاب بهمن 1357 دچار نشود باید از نکات مثبت و منفی این انقلاب درس بگیرد: برخی از نکات مثبت انقلاب بهمن چنین اند: پیگیری، فداکاری، اتکا به خود، ابتکار عمل و نترسیدن از سرکوب و توطئه های دشمن در مبارزۀ انقلابی. انقلاب بهمن قدرت عظیم کارگران و اثر بزرگ مبارزاتشان را در به زانو درآوردن رژیم شاه به خوبی نشان داد.

اکنون که شمار کارگران ایران سه برابر شمار کارگران در بهمن 57 است به حق می توان انتظار کارهائی بس بزرگ تر از این طبقه داشت، به شرط آنکه به منافع خود آگاه شود و دشمنان خود را به درستی بشناسد.

درس هائی که از جنبه های منفی انقلاب بهمن می توان گرفت ضرورت مبارزه با توهم توده ها به نیروهای پان اسلامیست، لیبرال ها و اصلاح طلبان اعم از مذهبی و غیرمذهبی و تأکید بر ضرورت سیاست مستقل طبقۀ کارگر و تشکل های مستقل این طبقه به ویژه حزب سیاسی طبقۀ کارگراست.

انقلاب آتی ایران باید در گام نخست خود، دموکراسی کامل یعنی حکومت طبقۀ کارگر و توده های زحمتکش شهر و روستا را که اکثریت عظیم مردم را شامل می شوند برقرار کند.

گام بعدی انقلاب آتی ایران استقرار سوسیالیسم، تولید اجتماعا تنظیم شدۀ مولدان آزاد و متحد با مالکیت اجتماعی وسائل تولید و مدیریت مولدان مستقیم است.

گرامی باد خاطرۀ انقلاب بهمن 1357

مرگ بر جمهوری اسلامی

برقرار باد جمهوری دموکراتیک شورائی

زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم

بهمن 1388

جمعی از کمونیست های ایران (آذرخش)

www.aazarakhsh.org
www.azarakhshblog.blogspot.com