۱۳۹۱ آبان ۲۷, شنبه



 
نمود فقر و محرومیت زنان در خیابان های شهر
                                                                                                             شیده رخ فروز
پا به پای فقر و فشارهای روزافزون اقتصادی بر گردۀ محرومان و اقشار کثیری که به صفوف بی چیزان جامعه پرتاب می شوند، کودکان، نوجوانان و بویژه زنان بیشتری، به دنبال ناتوانی خانوارها، که از پس تأمین هزینه های سرسام آور زندگی و یارانۀ ناچیز دریافتی برنمی آیند، به خیابان ها و مراکز کار روی می آورند. این خانواده ها که گاه هیچ درآمد ثابتی ندارند و یا سرپرست بیکار دارند، به مراتب تحت فشارهای شدیدتری هستند. از سوی دیگر اعمال سیاست های ارتجاعی رژیم در رابطه با اشتغال زنان و به انزوا کشاندن آنان نظیر طرح دورکاری، نیمه وقت کردن کارکنان زن در ادارات (استفاده از دو زن نیمه وقت به جای یک کارمند تمام وقت) و سایر تبعیضات جنسیتی در رابطه با شرایط کار، میزان دستمزد، کمک هزینه ها (حق مسکن و ...)، شرایط کار زنان شاغل را با دشواری بیش از گذشته مواجه ساخته است. آمارها در این مورد (که بی شک ارقامی پایین تر از اوضاع واقعی اند) فقر و بیکاری زنان را منعکس می کنند: «حدود یک میلیون و 750 هزار الی 2 میلیون و 400 هزار نفر زن خودسرپرست، سرپرست خانوار و فاقد سرپرست در کشور وجود دارد که جامعه بزرگی را تشکیل می دهند. ... زنان خودسرپرست، سرپرست خانوار و فاقد سرپرست با احتساب فرزندان و افراد تحت پوشش جمعیتی بالغ بر 7 میلیون نفر هستند که 8 تا 10 درصد جمعیت کل کشور را تشکیل می دهند. ... درصد بسیار زیادی از این بانوان با معضل فقر و بیکاری روبرو هستند... » (آفتاب یزد- 24/3/91) در ادامۀ این روند پدیدۀ دستفروشی زنان در شهرها یک واقعیت انکارناپذیر گردیده است که روز به روز بر ابعاد آن اضافه می شود و حضور آنان را در جامعه پر رنگ تر می نماید: «در شرایط فعلی کسب درآمد برای سرپرستان خانوارها دشوار شده و به همین دلیل برخی از بانوان خانه دار برای کسب درآمد و کمک به اقتصاد خانواده ها به دستفروشی در خیابان ها و اماکن عمومی مانند مترو رو آورده اند... گرانی های لجام گسیخته زندگی برخی از خانواده ها را مختل کرده است ...» (همانجا 27/6/91). زنان دستفروش مترو (تهران- کرج) یکی از نمونه های بارز این امرند که همه روزه میلیونها مسافر شاهد رنج کار طاقت فرسای آنان اند. بین این زنان رده های سنی مختلفی (زنان مسن تا دختران نوجوان، دانشجو و محصل) به چشم می آید. در بساط آنان همه چیز برای عرضه موجود است، از انواع خوراکی ها (نان های شیرینی، آب معدنی ...) گرفته تا پوشاک، لوازم بهداشتی- آرایشی، زینتی، کتاب و ... این وسایل در ساک های سنگینی، همراه آنان مرتبا بین راهروها و واگن های مخصوص مسافران زن حمل می گردد. دیدن دختران نوجوانی که  نیاز در چهره و ظاهرشان موج می زند و هنوز در فروشندگی و شیوه های آن حرفه ای نشده اند و شرم مانع از بازاریابی بیشتری برایشان می شود، تأسف بار است. همچنین زنان مسنی که اکنون باید دوران استراحت را سپری کنند با ناتوانی ساک های سنگین را به دنبال می کشند. آنان علاوه بر ساعات طولانی کار در خطوط مترو (به ویژه ساعات شلوغ که مسافران به سر کار می روند یا برمی گردند) با انواع آزار و تعقیب و گریز مأموران مترو (که به دنبال بیرون راندن آنان از مترو هستند)، کار خود را ادامه می دهند. به دنبال همین امر چندی پیش در مترو (صادقیه – کرج) به هنگام درگیری مأموران با آنان، زنان مسافر به حمایت از دستفروشان زن، اعتراض نمودند و مانع این عمل مأموران شدند.
بخش دیگری از زنان، که کار طاقت فرسای آنان کمتر دیده می شود و در بدترین شیوۀ کار استثمار می گردند، زنانی هستند که کار قطعه ای یا کنتراتی را از کارگاه ها یا مراکز کار گرفته و در خانه انجام می دهند. این زنان که به دلایل گوناگون امکان حضور در جامعه از آنان سلب گردیده، در کنج خانه های محقر خویش به انجام بی وقفه کار علاوه بر سایر مسئولیت های کار خانگی مشغولند، زیرا در این نوع شیوۀ کار معمولا قیمت هر قطعه از کار بسیار ناچیز تعیین می گردد و باید میزان بیشتری کار با سرعت انجام گیرد (علاوه بر آن از سایر مزایای کار مانند بیمه و ... نیز خبری نیست).
 بخش دیگری از زنان محروم نیز به همراه فرزندان خردسال خویش به تکدی گری، و بخشی نیز بعضا و به ناچار در خرید و فروش مواد مخدر و سایر تباهی ها (روسپیگری) دست و پا می زنند. این وضعیت سیه روزانه ای است که سرمایه داران و زمینداران حاکم رژیم اسلامی برای زحمتکشان جامعه و بویژه زنان محروم به بار آورده اند. چنگال سیاه این زالوصفتان سالهاست که بر تمامی عرصه های حیات و کار جامعه، مُهر خونین تباهی جسمی و روانی زده است. 
تداوم و تشدید روند جاری وضع را برای زنان، که علاوه بر ستم های خاص جامعۀ سرمایه داری بی حقوقی و انواع ستم ها و تبعیض های قرون وسطائی نیز بر دوششان سنگینی می کند، بدتر خواهد ساخت. زنان زحمتکش برای مقابله با شرایط کنونی، نیاز به متشکل شدن در سازمان های مستقل خود (در کنار شرکت در تشکل های مختلط ) و رادیکالیزه کردن سطح مبارزات جاری خویش دارند. آنان همواره نشان داده اند که در سخت ترین شرایط علاوه بر شرکت در مبارزات دموکراتیک جاری، دوش به دوش کارگران مرد آمادۀ سازمان پذیری و تدارک قوا برای انقلاب کارگری هستند.      

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر