۱۳۸۸ دی ۲۳, چهارشنبه

داغ ننگ دیگری بر پیشانی رژیم

داغ ننگ دیگری بر پیشانی رژیم

«ایران بزرگترین مصرف کننده مواد مخدر در جهان است» (روزنامه حیات نو)

30 سال حاکمیت جمهوری اسلامی علاوه بر فقر، گرسنگی، بیکاری و سرکوب و ستم، اعتیاد را نیز گریبانگیر توده های محروم و خانواده های آنان نموده است. سرمایه داران و دولتهایشان همواره زمینه ساز این مصائب اند و سرمایه داری ارتجاعی ایران به شکلی فجیع تر به اعمال این سیاست ها می پردازد. سود اندوزی و باز هم طمع سود اندوزی بیشتر سرمایه داران حاکم، تمامی سیاست ها و برنامه ریزی ها را به سوی این هدف اصلی سوق می دهد تا اقلیتی ناچیز در رفاه و آسایش بسر برند و سلطۀ خونین خود را بر تمامی منابع و ثروت های مادی و معنوی جامعه تداوم بخشند. در این میان چه باک از این که قربانیان تداوم این بساط ظالمانه، اکثریت زحمتکش و به ویژه جوانان یعنی یکی از کارآمدترین نیروها چه به لحاظ اقتصادی و چه سیاسی - اجتماعی، باشند. در کنار خیل عظیم جوانان، زنان و کودکان این بی پناه ترین قربانیان اعتیاد و سایر مصائب دیگر را نباید از یاد برد. همه روزه شاهدیم که زنان به جان آمده از پیامدهای اعتیاد، مجبور به ترک همسر (طلاق)، کاشانه و فرزندان خود اند؛ و اگر دستگاه قضایی رژیم بی رحمانه حق سرپرستی را از آنان سلب نکرده باشد، در شرایطی بدتر از پیش مطرود و بی پناه همراه با فرزندان خود (کودکان کار و خیابان) برای به کف آوردن لقمه ای نان، باز هم مورد استثمار سرمایه داران قرار می گیرند (درصورتی که کاری بیابند) و یا طعمه باندهای فساد و فحشاء (که هم اکنون خود به صنعتی پر سود در جهان سرمایه داری تبدیل شده است) می شوند.

آمارهای موجود در این زمینه به خوبی پرده از دستاوردهای ننگین جمهوری اسلامی برداشته و وجدان هر انسان شریف و آزاده ای را به درد می آورد: «ایران، بزرگترین مصرف کننده مواد مخدر در جهان است.» (روزنامه حیات نو – 15/7/87) جالب است سردمدارانی که جز فریب توده ها و کسب آبرو و اعتبار نداشته برای رژیم خود، در ارائه آمارهای دروغین و جعلی و تصویرسازی بیشرمانه بهبود اقتصادی و رفاه بیشتر، گوی سبقت را از هم می ربایند، دراینجا سکوت را بهترین راه فرار برای خود می بینند. اما واقعیات زندگی سرسختند و سر برمی آورند: «هم اکنون هر دو ساعت یک فرد معتاد در ایران می میرد.» (همانجا) اما رژیمی که خود مسبب اعتیاد و تداوم بخش رشد روزافزون این پدیده در جامعه است چه راه حلی ارائه می دهد تا ضمن پاک کردن صورت مسئله، مشکل را نیز دور بزند؟ «با اجرای سریع و دقیق احکام صادره درباره برخورد با مجرمان مواد مخدر می توانیم جامعه را بیش از گذشته از معضل اعتیاد مصون داریم.» (محسنی اژه ای دادستان کل کشور. همانجا) این سخن یعنی باز هم بر پا کردن دارهای خیابانی و یا به فراموشی سپردن قربانیان اعتیاد از طریق پرتاب آنان به گوشه زندان هایی که وضعیت اعتیاد شان را به مراتب بدتر از سابق می کند (زیرا عوامل رژیم با پخش وسیع مواد مخدر در داخل زندانها برای خود کار و کاسبی سودآوری نیز ایجاد نموده اند) و تا آنجا که با ابتلا به بیماری هایی نظیر یرقان (هپاتیت) و ایدز (که در زندان های رژیم بیداد می کند) آنان را به مرگی دیگر محکوم نمایند. حال که معنای «مصونیت جامعه از معضل اعتیاد» را از سوی مزدوران سرکوبگر رژیم فهمیدیم بهتر است به آمارها برگردیم تا دریابیم بیشرمان حاکم با فرزندان خانواده های زحمتکش چه کرده اند: «درصد افرادی که مصرف کننده هروئین، الکل و حشیش بوده و در گروه سنی 15 تا 24 سال قرار دارند قابل توجه است.» «میانگین سن شروع سیگار 4/21 سال، الکل و حشیش 8/21 سال، تریاک 4/27 سال، شیره 8/28 سال، داروهای محرک 8/30 سال و بوپرنورفین 8/29 سال است.» این حقایق نشان دهنده مرگ تدریجی و به نابودی کشیده شدن نسل جوان جامعه ما است که جمهوری اسلامی زمینۀ سوق دادن آنان را به اعتیاد و انواع انحرافات اجتماعی همه روزه بازتولید می نماید و نیز خواهان «اجرای سریع و دقیق احکام صادره و برخورد با مجرمان» است یعنی حبس و به زندان انداختن و دار زدن همین گروه قابل توجه جوانان 15 تا 24 سال! پرسشی که مطرح است این است که این آمارها چه کسانی را دربرمی گیرد و چرا؟ «مصرف خودسرانه بنزودیازپین ها، کدئین و مجموعه داروهای محتوای مواد افیونی در افراد بیکار و تا حدودی دانشجویان بیشتر از جمعیت عمومی است.» (همان منبع ) «اشخاص مطلقه و متارکه کرده بیش از سایر گروه ها به مواد و داروها آلوده می شوند.» «درایران، افراد با وضع اقتصادی خوب گرایش بیشتری به مصرف دارو و افراد با وضع اقتصادی بد گرایش به مصرف مواد یا مصرف همزمان دارو و مواد دارند.» (همانجا) پس می بینیم که بیکاری و فقر و وضع بد اقتصادی و فشارهای سیاسی - اجتماعی که از سوی رژیم جمهوری اسلامی روز به روز تشدید می گردد، چگونه محرومان و فرزندان آنان را به تباهی کشانده است. فرزندانی که با تحمل هزار و یک مشکل و در سایه فداکاری پدران و مادران زحمتکش خود به دانشگاه راه می یابند، اما در آنجا نیز همچون پادگان نظامی با آنها رفتار می گردد. چشم انداز نه چندان روشن از نظر اشتغال (شمار زیادی از تحصیل کردگان بیکارند یا به کارهائی پایین تر از سطح تحصیل و تخصص خود اشتغال دارند)، موانع دستیابی به پست ها و مسئولیت های مناسب (چون اینها عمدتا در اختیار وابستگان رژیم و یا عناصری هستند که خود را با هر وضعیتی انطباق می دهند)، مشاهده نابرابری ها و تبعیض های خیره کننده در سطح جامعه و ازجمله تبعیض های جنسی، مذهبی و ملی، دخالت پلیسی در زندگی خصوصی و عاطفی جوانان، اختناق، تعصب مذهبی، دخالت حراست و نیروهای حزب اللهی در جلوگیری از آزادی بیان و نظر و اندیشه، عدم امکان فعالیت و تشکل های مستقل دانشجویان و استادان در دانشگاه، وابستگی و بی لیاقتی مدیران دانشگاه ها و به بیان دیگر نارضائی دانشجویان از عقب ماندگی اجتماعی و نبود شرائط برای شکوفائی استعدادها و توانائی هایشان، سلطۀ خرافات و تاریک اندیشی و درک این واقعیت که در جمهوری اسلامی چشم انداز آزادی و زندگی بهتر، صلح و امنیت فردی و اجتماعی و ارتقای فکری، فرهنگی و هنری در جامعه وجود ندارد و موانع و دیوارهای فراوانی در برابر تکامل آزاد توانائی ها، انرژی، احساسات و خواست هایشان قد کشیده است، همه و همه واقعیاتی از زندگی جوانان و دانشجویان اند. یا باید با تمامی این اوضاع به مبارزه برخاست و نظم ظالمانه حاکم را درهم شکست و یا خانه خرابی بیشتر را نظاره کرد. استثمارگران حاکم روحیۀ تسلیم و رضا و پذیرش وضع موجود را می خواهند و برای تداوم آن علاوه بر سرکوب آزادی های سیاسی و مدنی مردم، خواهان اسارت روحی و تخدیر ذهنی آنها و دچارکردنشان به توهمات و آرزوهای پوچ، و سوق دادن و تهییج کردن شان در جهت این اوهام، آرزوها و اهداف خیالی یا ارتجاعی اند. نه فقط حاکمان جمهوری اسلامی، بلکه هیچکدام از جناح های رنگارنگ غیر حاکم سرمایه داری ایران نیز قادر و خواهان ایجاد ذره ای بهبودی در وضعیت مردم محروم نیستند و جز فریبکاری و سرکوب، سیاست دیگری از جانب آنان قابل تصور نیست. رهائی از تمامی مظاهر سرمایه داری و گند و کثافات آن و از جمله اعتیاد خانمانسوز، فقط به دست توده های بی چیز کارگر و زحمتکش و عمل انقلابی آنان از طریق برقراری جمهوری دمکراتیک شورائی به جای حاکمیت سرمایه داران و زمینداران کنونی، میسر خواهد شد. درتحقق این امر بکوشیم.

کمیتۀ انقلابی کارگران ایران

16 آبان 1388

e.n.ch.e.d.k@gmail.com


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر