۱۳۸۸ دی ۲۰, یکشنبه

گفتگو با رفیق لنین ولادیمیر مایاکوفسکی


گفتگو با رفیق لنین

ولادیمیر مایاکوفسکی

در گرداب رویدادها

در منگنۀ انبوه کارهای روزانه

روز آهسته آهسته ناپدید می شود

و سایه های شب فرود می آیند

دو تن در اطاق اند : من و لنین -

عکسی برسفیدی دیوار.

چینهای پرتنش پیشانیش

اندیشه را در خم خود نهفته دارند

پیشانی ای بزرگ

درخور اندیشه ای سترگ

جنگلی از پرچمها

دستان برافراشته، انبوه همچون سبزه زار

هزاران تن پیش پای او

با شادی و سبکبالی روان اند ...

من از جا برمی خیزم،

مشتاق دیدنش،

درود گفتن،

و گزارش دادن به او !

«رفیق لنین،

به شما گزارش می دهم –

(نه گزارش اداری دیکته شده

تنها گزارشی برانگیخته از قلب)

این کار جهنمی

که باید به پایانش بریم

انجام خواهد شد

و هم اکنون انجام می شود

ما خوراک ، پوشاک

و روشنائی به نیازمندان می دهیم

میزان تعیین شدۀ تولید ِ

زغال و آهن

با موفقیت به نتیجه می رسد

اما هنوز

مقداری

چرک و کثافت خونین

و آشغال

در کنار ما وجود دارد.


 

بدون شما

عدۀ زیادی

عنان گسیخته اند

همه گونه کشمکش

و دعواهای حقیر

نا خالصی

به فراوانی

سرزمین ما را فراگرفته است

هم در بیرون مرزها

و هم در درون.

بکوش آنها را

بشماری

و دسته بندی کنی

ممکن نیست

از همه نوع

چون علفهای هرزه انبوهند.

کولاکها

بوروکراتها

و پائین صف

دائم الخمرها

فرقه گرایان

چاپلوسان

با غرور و تفاخر

همچون خروسی تاجدار با پر طاوسی می خرامند

با نشانها و خودنویسهائی

که بر سینۀ خود زده اند.

ما بسیاری از آنان را جارو خواهیم کرد

اما

در بهترین حالت

جاروی آنان

کاری نه ساده است.

در زمینهای پوشیده از برف

و در مزارع غله

درتأسیسات پر دود

و در صحن کارخانه ها

با تو در قلبمان

رفیق لنین

می سازیم،

می اندیشیم،

نفس می کشیم

می رزمیم !»


 

درگرداب رویدادها

در منگنۀ انبوه کارهای روزانه

روز کم کم ناپدید می شود

و سایه های شب فرود می آیند

دو تن در اطاق اند

من و لنین –

عکسی بر سفیدی دیوار.


 

1929


 

مترجم یحیی سمندر ویراستار بهروز فرهیخته


 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر