۱۳۸۸ دی ۲۱, دوشنبه

گامهای اخیر مبارزۀ کارگران در جهان وخواستهای پایه ای جنبش کارگری در ایران

به مناسبت اول ماه مه

گامهای اخیر مبارزۀ کارگران در جهان و

خواستهای پایه ای جنبش کارگری در ایران


جنبش کارگری، در ماههای اخیر، در بسیاری از کشورها رشد محسوسی کرده است :

- در فرانسه، طی چند هفتۀ گذشته، مبارزات قاطع و دلیرانۀ کارگران، دانشجویان و دانش آموزان دبیرستانها، که به صورت تظاهرات میلیونی و اعتصابات وسیع در تمام نقاط این کشور گسترش یافت، حکومت شیراک – ویلپن را به زانو در آورد و آنها را وادار به پس گرفتن قانون مربوط به نخستین قرارداد کار کرد : قانونی که با آزاد گذاشتن بازهم بیشتر دست کارفرمایان در اخراج کارگران و تثبیت و رواج هرچه بیشتر قراردادهای موقت و ناپایدار، به نا امنی و وضع فقیرانۀ کارگران، به ویژه کارگران جوان و دانشجویان و دانش آموزانی که برای نخستین بار وارد بازار کار می شوند دامن میزد. این قانونی بود که مجلس فرانسه آن را تصویب، شورای قانون اساسی آن را تاًیید، و رئیس جمهور، چند روز پیش از پس گرفتنش، آن را توشیح کرده بود!

- درانگلستان، دراواخر ماه مارس، حدود یک میلیون و نیم کارگر در اعتراض به تصمیم دولت مبنی بر لغو مقررات مربوط به بازنشستگی با حقوق کامل در سن ۶۰ سالگی، و نیز در مخالفت با سیاست دولت در زمینۀ بستن مدارس، مراکز ورزشی، کتابخانه ها و غیره دست به اعتصاب زدند. این اعتصاب از پشتیبانی کارگران حمل و نقل و دیگر کارگران خدمات عمومی و شهری برخوردار بود. در این کشور همچنین اعتراضاتی به بستن یک کارخانۀ اتومبیل سازی در جریان است.

- در آلمان، در بسیاری از استانها، کارگران خدمات عمومی، در اعتراض به تصمیم افزایش ساعات کار هفتگی از ۳۸ ساعت و نیم به ۴٠ ساعت، دست به اعتصاب زدند. همچنین کارگران یک کارخانۀ اتومبیل سازی برای افزایش حقوق دست به اعتصاب زدند. کارگران رشتۀ فلز خواهان آموزش سه و نیم میلیون نفر کارگر شدند.

- در نروژ، معلمان در اعتراض به ساعات کار پیشنهادی کارفرمایان اعلام اعتصاب کردند. آنان و نیز دیگر کارگران خدمات شهری خواستار افزایش حقوق شدند. جالب توجه است که کارفرمایان این کشور « دموکراتیک » از دادگاه خواستار غیر قانونی اعلام کردن اعتصاب معلمان به بهانۀ «سیاسی» بودن آن شدند!

- در مکزیک، صد ها هزار کارگر معدن در اعتراض به عدم ایمنی در معادن این کشور دست به اعتراض و اعتصاب زدند. گازهای سمی معادن سال گذشته باعث کشته شدن ده ها کارگر شده بود.

- در آرژانتین، کارگران مترو که خواستار افزایش مزد و بهبود شرایط کار بودند به دستور وزیر کشور از مترو بیرون رانده شدند و زیر فشار و بد رفتاری پلیس قرار گرفتند. وزیر کشور آنان را تهدید کرد که به سر کار برگردند وگرنه رهبرانشان با مجازات روبرو خواهند شد.

- در بولیوی، کارگران ِ فرودگاه ها خواهان ملی شدن شرکت مسئول نگهداری فرودگاهها وعزل مدیر آن شدند. نیروهای نظامی و پلیس دولتی کنترل فرود گاهها را در دست گرفتند.

- در ایالات متحدۀ آمریکا، تظاهرات صدها هزار نفری، در پشتیبانی از مهاجران برای صدور اوراق اقامت دائمی و اجازۀ کار به آنان، صورت گرفت. بخش مهمی از تظاهر کنندگان کارگران و از جمله کارگران مهاجر بودند.

- در کرۀ جنوبی، برای مقابله با تصویب قانونی که به گسترش قرارداد های موقت کار دامن میزند، سازمانهای کارگری این کشور تهدید به اعتصاب عمومی کردند.

- درهند، کارگران فرودگاهها برای مقابله با خصوصی سازی ادارۀ فرودگاهها دست به اعتصاب زدند. افزون براین
صدها هزار کارمند بانکهای دولتی این کشور برای افزایش حقوق و مزایای مربوط به دوران بازنشستگی اعتصاب کردند. همچنین کارگران قراردادی کارخانۀ موتور سیکلت سازی هوندا برای رسمی شدن دست از کار کشیدند، به رغم اینکه دادگاه در این مورد حکم داده بود که کارگران قراردادی نمی توانند رسمی شوند.

- در ایران، اعتصاب دلیرانه و مصممانۀ کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی و مبازۀ آنان برای تثبیت و به رسمیت شناساندن سندیکای مستقلشان، می تواند به سرمشق و نقطۀ عطفی درمبارزۀ کارگران ایران تبدیل گردد. سرکوب وحشیانۀ این اعتصاب و دستگیری، شکنجه و زندانی کردن مسئولان سندیکای شرکت واحد و حتی دستگیری و زندانی کردن اعضای خانواده های این کارگران، توسط رژیم اسلامی، نشان دهندۀ دشمنی ددمنشانۀ این رژیم با کارگران و چاکری آن در برابر نظم سرمایه داری است. درهمان حال در هفته های اخیر شاهد مبارزات بخشهای دیگر طبقۀ کارگر ایران در شکل اعتصابات، تحصنها، تظاهرات و غیره بوده ایم.

- .......

این مجموعۀ مبارزات کارگری در جهان نشانگر یک رشته ویژگیهای مشترک است که می توان آنها را چنین بر شمرد :

  • در همۀ این جنبشها، بین سیاست و اقتصاد، یا به سخن دیگر بین منافع اقتصادی سرمایه داران و مدیران با مصالح سیاسی حکومتها، احکام دادگاهها و سرکوبی که نیروهای نظامی و انتظامی انجام می دهند، پیوند نزدیک دیده می شود : در نظام سرمایه داری، دستگاه دولتی، یعنی مجموعۀ نیروهای اجرائی، قانونگذاری و قضائی، همواره در خدمت سرمایه داران قرار دارد و سرکوبگر کارگران است. این جنبشها همچنین نشان می دهند که مبارزۀ کارگران برای بهبود شرائط اقتصادی و اجتماعی، یا حتی برای دفاع از سطح موجود زندگی و جلوگیری از وخامت بیشتر، با سد حکومت، نیروهای سرکوبگر آن، دستگاههای قانونگذاری و قضائی آن روبرو می گردد، یعنی جنبۀ سیاسی به خود می گیرد. پس کارگران نمی توانند از مبارزۀ سیاسی اجتناب کنند، آنان باید بدانند از سیاست گریزی نیست. بنابراین به حکم ضرورت آنان باید با چشم انداز سیاسی، یعنی با سیاست خود، وارد مبارزه شوند، چون در غیر این صورت مجبور خواهند بود دنباله رو سیاست طبقات دیگر و یا آلت دست آنها در مبارزات و بده بستانهایشان گردند.
  • در همۀ مبارزاتی که در بالا ذکر کردیم شاهد یورش سبعانۀ سیاستهای نئولیبرالی به سطح زندگی کارگران، به تلاش سرمایه داران و دولتهایشان برای باز پس گرفتن دستاوردهای کارگری، به تبدیل صاف و سادۀ قرارداد کار به قرارداد صرفا تجاری و حذف هرگونه اختلاف بین انسان کارگر با هر کالا یا وسیلۀ تولید دیگر که می توان آن را خرید و پس از استفاده بیرون انداخت هستیم و در همه جا شاهد مقاومت کارگران در مقابل این سیاستهائیم، مقاومتی که رو به آینده دارد و نه گذشته، مقاومتی که مبارزه با نئولیبرالیسم در آن - دست کم درعرصۀ اقتصادی و اجتماعی - به معنی بازگشت به شکلهای اقتصادی و اجتماعی کهن نیست و درست به همین دلیل در عرصه های سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیکی نیز نمی تواند با هیچ ارتجاعی سازش کند.
  • این مبارزات همچنین نشانگر نقش مهم کارگران خدمات به طورکلی و به ویژه خدمات عمومی در کنار کارگران صنعتی در همۀ کشورهاست و بیانگر این است که برخلاف تبلیغات و تمایلات طبقات حاکم، گردانهای جدید طبقۀ کارگر در کنار گردانهای « قدیمی » با حاکمیت سرمایه، در همۀ اشکال آن، مبارزه می کنند.
  • افزون بر این یک ویژگی عام دیگر مبارزات کارگران رد سیاست سلطه طلبی و جنگ افروزی امپریالیستی است که با شرکت کارگران در تظاهرات میلیونی ضد جنگ و ضد تجاوز خود را به نمایش می گذارد.

کارگران این حقیقت بنیادی را نباید فراموش کنند که مبارزاتشان و به طور کلی جنبش کارگری در هیچ شکل و هیچ مرحله ای، از مبارزات روزمره تا محو طبقات، هرگز بدون تشکلهای مستقل طبقاتی کارگران به پیش نخواهد رفت! این بدان معنی است که اولاً این تشکلها باید اهداف طبقاتی، سیاست، تئوری، عملکرد و سازماندهی خاص خود را داشته باشند و در ابعاد طبقاتی فعالیت کنند، ثانیا این تشکلها باید مستقل باشند یعنی هیچ اراده ای جز ارادۀ اکثریت اعضای هر تشکل آن هادی و حاکم برآن نباشد، ثالثا هریک از این تشکلها به درجات متفاوت درگیر ِ همۀ اشکال مختلف مبارزه اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، حقوقی و فرهنگی است.

اساسی ترین و مهم ترین تشکلهائی که تاریخ جنبش کارگری جهان در حافظه خود دارد از این قرارند :

۱. سندیکاهای کارگری که سازمانهای صنعتی، خدماتی و بین رشته ای طبقۀ کارگرند و می توانند وسیع ترین بخشهای طبقۀ کارگر را دربر گیرند، این تشکل در شرائط حاکمیت سیاسی سرمایه عمدتاً برای بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی طبقۀ کارگر مبارزه می کند، اما به هیچ وجه این بدان معنی نیست که این تشکل می تواند از مبارزات سیاسی، حقوقی و فرهنگی طبقۀ کارگر به دور باشد!

۲. حزب سیاسی طبقۀ کارگر که نماد تشکل کارگران همچون یک طبقه و راهنمای آنان در تئوری و عمل در همۀ مراحل و همۀ شکلهای مبارزۀ طبقاتی است و وظیفۀ تعیین سیاست، استراتژی و تاکتیک مستقل طبقۀ کارگر را به عهده دارد.

۳. شورا ها که تشکل یا ارگان درهم شکستن قدرت سیاسی بورژوازی پیش از انقلاب کارگری و ارگان اعمال قدرت سیاسی پرولتری پس از کسب قدرت سیاسی طبقۀ کارگرند و تنها می توانند در شرائط بحران انقلابی در یک کشور به وجود آیند.

۴. کمیته های کارخانه و محل کار که تشکل اداره و مدیریت تولید و خدمات اجتماعی پس از انقلاب کارگری اند که نطفه های پیدائی آنها معمولاً در شرائط بحران انقلابی به وجود می آید.

۵. سازمان برنامه ریزی اجتماعی کارگری که پس از انقلاب کارگری به وجود می آید و پیوند ارگانیک نهادهای فوق و تنظیم طرح و نقشۀ تولید و امور اجتماعی را به عهده می گیرد.

آری این پنج تشکل یا نهاد بنیانی طبقۀ کارگر آفریدۀ مبارزۀ طبقاتی و محصولات تاریخی انقلابات بزرگ کارگری اند. کارائی انقلابی و بازده مثبت این سازمانها مستلزم عمل براساس نکات اساسی زیر است :

الف. هماهنگی بین این نهادها باید براساس اصل فرماندهی عام سیاست پرولتری و استقلال وظایف ویژۀ هریک از آنها باشد.

ب. هر یک از این تشکلها از سوی چهار تشکل دیگر کنترل شود.

پ. تسلط هریک از این پنج تشکل بر چهار تشکل دیگر به ایجاد نوعی دیکتاتوری بر طبقۀ کارگر و توده ها و اخلال در ساختمان سوسیالیسم است.

در جنبش کارگری ایران، علاوه بر خصلتهای عامی که در چند نکته برشمردیم، مسائل و خواستهای ویژه ای هم وجود دارند که وظائف خاصی را به عهدۀ طبقۀ کارگر این کشور می گذارند، کارگران ایران از هرنوع تشکل مستقل طبقاتی خود محرومند، روشن است دو تشکلی که می توانند در شرائط حاکمیت سرمایه به وجود آیند سندیکاها و حزب سیاسی طبقۀ کارگرند، این دو تشکل در شرائط خاص ایران باید در ترکیب معینی از مبارزۀ مخفی و علنی، و قانونی و غیر قانونی به وجود آیند. از این رو :

۱. ایجاد سندیکاهای مستقل کارگری ( مستقل از کارفرمایان و عواملشان، مستقل از دولت، مستقل از احزاب سیاسی و مستقل از نهادهای دینی ) برای سازماندهی مبارزات اقتصادی و اجتماعی کارگران باید یکی از خواستهای اساسی جنبش کارگری ایران باشد.

۲. یکی دیگر از خواستهای اساسی جنبش کارگری، باید ایجاد حزب سیاسی برای تدوین سیاست، استراتژی و تاکتیک طبقۀ کارگر ایران، و درهم شکستن قدرت سیاسی رژیم جمهوری اسلامی باشد.

نکته ای که در اینجا اهمیت خاصی دارد این است که تنها پذیرش ضرورت تشکل مستقل کارگری کافی نیست، علاوه برآن نباید ضرورت انواع این تشکلها، وظائف وعملکردهای آنها و زمان ضرورت پیدائی آنها را با یکدیگر قاطی نمود.

در شرائط کنونی شعارهای زیر باید در دستور مبارزۀ کارگری ایران قرار گیرد :

  • اول ماه مه، روز اتحاد و همبستگی کارگران همۀ کشورها در مبارزه به ضد سرمایه و دولتهای سرمایه داری و عید بین المللی کارگران است!
  • آزادی فوری و قرار منع تعقیب همۀ کارگران زندانی!
  • حق اعتصاب برای همۀ کارگران، عدم دخالت پلیس، نیروهای انتظامی و مسلح برای پایان دادن به اعتصاب و بازگرداندن اجباری کارگران به سر کار!
  • بازگشت کارگران اعتصابی اخراج شده به سر کار و پرداخت حقوق روزهای برکناری به آنان!
  • ایجاد و گسترش بیمۀ بیکاری و تضمین حقوق مکفی برای ایام بیکاری؛ نظارت تشکلهای مستقل کارگری بر عملکرد صندوقهای بیکاری!
  • ایجاد و به رسمیت شناختن سندیکاهای مستقل کارگری ( مستقل از کارفرمایان و عواملشان، مستقل از دولت، مستقل از احزاب سیاسی و مستقل از نهادهای دینی )!

  • پرداخت مزد برابر به زنان و مردان برای کار یکسان!
  • عدم تبعیض جنسی در استخدام، اشتغال و تصدی مسئولیتها!
  • منع کار کودکان تا ۱۶ سالگی؛ حداکثر ۴ ساعت کار در روز برای نوجوانان بین ۱۶ تا ۱۸ سال!
  • حداقل مزد هیچ کارگری نباید از خط فقر با در نظر گرفتن میزان تورم و بارآوری کار کمتر باشد!
  • به رسمیت شناختن پیمانهای جمعی کار که با سندیکاهای مستقل کارگری یا نمایندگان منتخب کارگران بسته می شوند!
  • آزادی بیان، قلم، عقیده و فکر، گردهمائی، تظاهرات، مطبوعات و دیگر رسانه های جمعی!
  • آزادی فوری زندانیان سیاسی و عقیدتی و منع تعقیب آنان!
  • مرزبندی و مبارزه با عظمت طلبی، تعصبات دینی و ملی و سیاستهای میلیتاریستی رژیم جمهوری اسلامی ایران!                                         

    پیش به سوی تشکلهای مستقل کارگری و تدارک انقلاب کارگری!

زنده باد اتحاد کارگران همۀ کشورها ! زنده باد سوسیالیسم !

۵ اردیبهشت ۱۳۸۵ ، ۲۵ آوریل ۲۰۰۶ ، جمعی از کمونیستهای ایران ( آذرخش )

www.aazarakhsh.org


azarakhshi@gmail.com



 


 


 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر