۱۳۸۸ دی ۲۱, دوشنبه

آزادی شعری از پل الوار

آزادی

شعری از پل الوار

بر دفترهای دبستانی ام

بر میز مشقم و بر درختان

بر شن بر برف

نام ترا می نویسم.


 

بر همۀ صفحات خوانده شده

بر همۀ صفحات سپید

بر سنگ خون کاغذ یا خاکستر

نام ترا می نویسم.


 

بر تصویرهای زرین

بر سلاح جنگاوران

بر تاج شهریاران

نام ترا می نویسم.


 

بر جنگل و بر صحرا

بر آشیانه و بر
گُل طاووسی

بر پژواک کودکی ام

نام ترا می نویسم.


 

بر شکوه شبها

بر نان سپید روزها

بر فصلهای نامزدی

نام ترا می نویسم.


 

بر کهنه لته های لاجوردی ام

بر برکۀ خورشیدِ کپک زده

بر دریاچۀ ماهِ زنده

نام ترا می نویسم.


 

بر کشتزارها بر افق

بر بال پرندگان

بر آسیابِ سایه ها

نام ترا می نویسم.


 

بر هر نفسِِ پگاهی

بر دریا و بر کشتی

بر کوهِ شوریده سر

نام ترا می نویسم.


 

بر خزۀ ابرها

بر عرقِ ِ رگبار

بر بارانِ ِ سنگین و لخت

نام ترا می نویسم.


 

بر شکلهای درخشان

بر ناقوسِ ِ رنگها

بر حقیقت ِ جسمانی

نام ترا می نویسم.


 

بر کوره راه های بیدار

بر جاده های گشوده

بر میدانهای لبریز

نام ترا می نویسم.


 

بر چراغی که روشن می شود

بر چراغی که خاموش می شود

بر گرد همائی خانه ها

نام ترا می نویسم.


 

بر میوه ای که دو نیم شده

از آینه و از اطاقم

بر صدف خالی بسترم

نام ترا می نویسم.


 

بر سگ پراشتها و نرمخویم

بر گوشهای تیز شده اش

بر پنجۀ ناشیانه اش

نام ترا می نویسم.


 

بر سکوی درِ خانه ام

بر اشیای ماًنوس

بر سیل آتش تبرک شده

نام ترا می نویسم


 

بر هرگوشت و پوستی که نثار می شود

به جبهۀ دوستانم

بر هر دستی که دراز می شود

نام ترا می نویسم.


 

بر زلال شگفتیها

بر لبان پر مهرخاموش

بسی بالا تر از سکوت

نام ترا می نویسم.


 

بر پناهگاه های ویرانم

بر فانوسهای فرو ریخته ام

بر دیوارهای ملالم

نام ترا می نویسم.


 

بر فضای خالی بی آرزو

بر تنهائی ِ عریان

بر پله های مرگ

نام ترا می نویسم.


 

بر تندرستی ِ باز آمده

بر خطرِ ناپدید شده

بر امیدِ بی خاطره

نام ترا می نویسم.


 

و با قدرتِ یک واژه

زندگی را دو باره آغاز می کنم

برای شناختِ تو زاده شدم

تا نام تو را فریاد کنم

آزادی.


 

(از مجموعۀ شعر و حقیقت)

ترجمۀ یحیی سمندر


 


 


 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر